امروز استاد کیخسرو کیانی مجبور کردن ما را سر کلاس محتواسازان هوشمند در مورد یه اتفاقی که برامون امروز افتاده و درسی که از آن اتفاق گرفتیم یه مطلب در وبلاگ بنویسیم. من اتفاقی برای نوشتن در ابتدا به ذهنم نمیرسید که درسی از آن گرفته باشم. به ذهنم رسید همین که استاد گفته بنویسید و من نمیتوانم بنویسم خود بهترین اتفاق است که میتوان از آن درس بگیرم اما اصلا توجه به آن ندارم. این که من نمیتوانم از اتفاقات پیرامونم اتفاقی را پیدا کنم و از آن درس بگیرم یعنی دچار روزمرگی شدهام و حواسم به اتفاقاتی که دور و برم میافتد نیست و از آنها درس نمیگیرم. تک تک لحظههای عمرم میتواند پر از اتفاقاتی باشد که اگر با چشم بینا به آنها بنگرم، میتواند درسهای بزرگی برای من داشته باشد و زندگی مرا از این رو به آن رو کند و حتی سرنوشت من را عوض کند. بیاید قدر تک تک لحظههای عمرمان را بدانیم و به خاطر تک تک آنها از خدای مهربان سپاسگزاری کنیم و از تک تک آنها عبرت بگیریم!